به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سرو نیوز: این روزها شاید خیلی ها در پی ورود به حرفه خبرنگاری باشند یا ادعای حرفه ای بودن در آن را داشته باشند، اما حقیقت این است که باید در این راه خون دل ها خورده باشی علم همراه تجربه در این راه به کمکت می آید تا در این راه از بهترین ها شوی و به حق قلم بزنی و در پی حقوق مردم باشی.
به بهانه روز خبرنگار خواستیم حرف دلمان را مکتوب کنیم اما متاسفانه به زبان آوردن آن شرم آور است
تمامی مشکلات با تمامی کاستی ها یک طرف و بها ندادن به خبرنگاران سرو نیوز توسط مسولین منطقه از طرف دیگر باعث نا امیدی در وجودمان شده است
تجلیل از خبرنگارانی که تا کنون حتی یک بار در منطقه صومای برادوست حضور نیافته اند‌ و حتی یک بار پیگیر مطالبات مردم منطقه نشده اند تیر خلاصی بود بر تمامی این نا ملایمتی های مسولین
خبرنگاران سرو نیوز به هیچ وجه تشنه لوح تقدیر و کارت هدیه نبوده و نخواهد بود اندکی ارزش و بها دادن واسه ما بس است

گاهی سردی رفتارشان واژه احترام را شرمنده ساخت
اینکه توی تقویم یک روزی هست به نام ما و حرفه ای که داریم خیلی خوب است، هم یاد خودمان بیاید که چه روزهایی را برای نقطه ای که در آن ایستاده ایم سپری کردیم و خیلی بیشتر یاد کسانی بیاید که توی همین روزها و شبها گاهی رنجاندند ما را با حرفهایشان و گاهی با نگاهشان تحویلمان نمی گرفتند و گاهی سردی رفتارشان واژه احترام را هم شرمنده می ساخت.

البته بوده اند کسانی که بزرگ بودند و فرهیخته و شهرت و جایگاهشان نه تنها مانعی نبود برای فروتنی که پلی بود برای بزرگتر شدن و پختگی صدچندانی که هربار با هر مصاحبه و نشست و کنفرانس خبری که بود دلت میخواست ساعتها با آنان به گفتگو بنشینی و لذت ببری از وجود ارزشمندشان.

امروز روز ماست، روز خبرنگاران تازه کار و کارکشته‌ خبرنگاران پیر و جوان که با هر سلیقه و هرمیزان سابقه کاری در یک چیز مشترکند:
عشق
عشق به قلم
عشق به مردم
عشق به کار
ما از سالها پیش رخت خبرنگاری بر تن کردیم و شاید نمیدانستیم با این کسوتی که انتخاب کرده ایم از حداقل هایی محروم می شویم که حق مسلم ماست، اینکه بعد از سال ها کار کردن در ارزوی جرقه ای محبت باشیم شاید در همان روزهای آغازین نمی دانستیم اما پا به این عرصه گذاشتیم و روز به روز شیرینی خدمت به خلق خدا بیشتر زیر زبانمان مزه کرد. یادمان داد که چقدر دلچسب است سراغ مردم زجر کشیده رفتن، دردشان را دیدن و لمس کردن، زبان نداشته شان شدن و پشت درب اتاق مسئولین سماجت به خرج دادن و حقشان را با دل وجان ستادن و لبخند را به خانه هایشان مهمان کردن مگر میشود در پی اقتتاح یک سالن کوچک ورزشی که نتیجه پیگیری های تو بوده باشد شاد شدن دل کودکی را نظاره کنی و این را از لطف پروردگارت ندانی.

در این راه که قدم می گذاری حتی اگر ساعت کار نداشته باشی و حقوقت مکفی نباشد و مجبور باشی مدام اخبار را رصد کنی و روز تعطیل و غیرتعطیل برایت مفهومی نداشته باشد دیگر پایت گیر است و نمیتوانی رهایش کنی.خبرنگار که باشی رنگ دنیایت به گونه ی دیگری است،‌درد مردم را بیشتر می فهمی ،لبخندشان را عمیق تر حس میکنی ،‌با شادی هایشان بیشتر شاد میشوی و خلاصه کلام که زندگی ات گره می خورد با اتفاقات ریز و درشتی که دیگر نمیتوانی به راحتی از کنازشان عبور کنی حس مسئولیتی در تو متولد میشود که به واسطع آن باید به هوش باشی،  باید دقیق ببینی دقیق بشنوی دقیق بخوانی و چقدر خوب است که روزی توی تقویم کشور ما هست که فرصتی می دهد به همگان که دقیق تر باشند و به احترام خبرنگاران بایستند و دست کم برای یک روز به پاس تلاششان ببیشتر آنان را ببیند و قدردانشان باشند.

خبرنگار!روزت مبارک